علاقه بيشتري به حادثه2012 در آغاز سال 1987 به وجود آمد. در كتاب فاكتور مايا: فراتر از تكنولوژي نويسنده آنJose Aguelles دوره baktun 13را به يك "پرتو"ي لمس نشدني از مركز كهكشان راه شيري مرتبط دانست. طبق نظر او مايا زمانيكه ما وارد اين پرتو مي شويم و زمانيكه ما از آن خارج شويم را مي دانستند و چرخه baktun 13 را جوري تنظيم نمودند كه مطابق با آن مسير ما را از ميان آن مشخص كنند. او گفت اين پرتو مانند "زنجيره هاي نامريي كهكشاني حيات" عمل نمايند كه افراد، سياره، خورشيد و مركز كهكشان را بهم پيوند مي دهند. نه سنت مايا نه ستاره شناسي نوين چنين پرتوي را تصديق نمي كند. اين از فلسفه شخصي Aguelles ناشي مي شود كه بر "اصل تشديد هماهنگ" تاكيد دارد. Aguelles همچنين نتيجه گرفت كه سياره ها "ژيروسكوپهاي هماهنگ چرخان" هستند كه در " مختصات پرتو نقش بازي مي كنند". بنابراين سال 2012 يك نوع گلگون از آخرالزمان را خواهد آورد.
اگر اين كمي آشناتر باشد شما حق داريد. در سال 1987 Aguelles و همكارانش با هياهوي جهاني پيش بيني نمودند كه 16-17 آگوست آن سال يك "همگرايي هماهنگ" مايا- كهكشاني را مي آورد. اي رويداد به يك پديده جهاني تبديل شد كه طي آن هزاران نفر در "نقطه هاي Acupuncture " زمين جمع شدند تا يك "باتري جمع كننده زيست-الكترومغناطيسي يكنواخت و همزمان" را به وجود آورند. متاسفانه اين تاريخ بدون هيچ اتفاقي بيشتر از داستانهاي رنگارنگ روزنامه ها رد شد.
بازيهاي حدس زدني كهكشاني
در سال 1995 جان مجور جنكينز چندين عدد از اين حرفها را در كتاب "پيدايش كيهان مايا 2012" جمع آوري نمود. بر طبق گفته جنكينز نقطه انقلاب زمستاني و راستاي مركز كهكشان دقيقا در 21 دسامبر هم تراز مي شوند. او گفت كه اين مايا را ترغيب نمود تا تقويم را طوري طراحي كنند كه در آن تاريخ به پايان برسد. جنكينز نتيجه گرفت كه آن "يك انتقال عظيم و فرصتي براي رشد روح، يك انتقال از يك عصر جهان به عصري ديگر" است.
در واقع ستاره شناسي نمي تواند با دقت خيلي كمتر از يك روز به چنان "تراز كهكشاني اي" در يك سال اشاره نمايد. تراز به بيشتر به تعريف نوين اختياري استواي كهكشاني و/يا نماي مريي راه شيري وابسته است.تعريف دقيقي براي لبه هاي راه شيري وجود ندارد. آنها خيلي مبهم و وابسته به شفافيت ديدگاه شما هستند. (جنكينز مي گويد كه به طور شخصي لبه هاي راه شيري را با درنظر گرفتن آن11000 فوت بالاي هر مكاني كه مايا مي زيسته تعريف نموده). بنابراين دادن مكان دقيق مريي براي راستاي مركز آن بامعنا نيست.
جنكينز اين آگاهي را داد كه خورشيد در نقطه انقلاب زمستاني در واقع از مركز راه شيري عبور مي كند كه اين زماني بين 1980 و 2016 مي باشد. او در جاي ديگر اين بازه زماني را به يك دور 900 ساله بسط داد و يك تراز نادقيق را مشخص نمود كه در در آن 21 دسامبر 2012 به صورت اختياري و دوار مشخص شد. ستاره شناسي واقعي هيچ انطباقي بين تاريخ پايان Bactun-13 و يك تراز كهكشاني را نشان نمي دهد. طرفداران اين ناهمخواني را هم قبول دارند و هم ناديده مي گيرند. اين تقريباً يك اطلاعات ضمني است كه خورشيد در نقطه انقلاب زمستاني هرگز در واقع "از مقابل" مركز صحيح كهكشان نميگذرد. منبع راديويي نقطه اي سياهچاله مركزي راه شيري را نشان مي دهد. به غير از اين خورشيد در نقطه انقلاب زمستاني تا 200 سال ديگر در آسمان نزديكتر به آن نمي شود. مايا خودشان در مورد زمانهاي پايان چه فكر مي كردند؟ مدركي كه نشان دهد آنها تقويم و يك پايان دوره جهان فاجعه انگيز يا متعالي در 21 دسامبر 2012 را ديدند، وجود ندارد. تعدادي از نوشته هاي مايا به تاريخي برمي گردند كه تعداد زيادي baktun از 13 گذشته بوده و حتي به pictunو فراتر رسيده بودند. براي نمونه يك سنگ نوشته كه در قرن 7 ميلادي توسط پادشاه پاكال پلنكو تهيه شد پيشبيني مي كند كه يك جشن سالانه يادبود كاميابي او در 15 اكتبر 4772 برگزار مي شود.
در تمام متنهاي رونويسي و ترجمه شده كشف شده، تنها يكي تاريخ كليدي در 2012: يادبود 6 در Tortuguero، يك منطقه مايا در استان تاباسكوي مكزيك را بيان مي كند. متن آسيب ديده اما آنچه باقي مانده بر پايان زمان دلالت نمي نمايد.
توطئه پنهان ناسا
تعدادي از طرفداران فاجعه 2012 مي گويند كه آنچه در واقع باعث ويراني مي شود يك همترازي سياره ها مي باشد. هيچ تراز سياره اي در انقلاب زمستاني 2012 وجود ندارد. با وجود اين طرفداران فنا تراز تخيلي را به پيش بيني هاي طالع بيني يا ادعاهاي بي اساس در مورد تغيير ميدان مغناطيسي زمين و طوفانهاي خورشيدي غير منتظره مرتبت مي نمايند. تعداد زيادي از نوشته ها در اينترنت و گفته هاي هر شب ميهمانها در راديو آخرالزمانه به اين موارد پرداخته اند.
به ويژه چندين گام فكر غير منطقي يك شبح اينترنتي را به وجود آورده است، سياره مخفي Nibiru. آن يك يك توپ بولينگ مي باشد كه و زمين هدف آن. چنان سياره اي وجود ندارد هرچند اغلب همان اريس، يك مدارگرد سالم پولوتو و به طور هميشگي فراتر از پلوتو، در نظر گرفته مي شود. به هر حال تعدادي اصرار دارن كه يك توطئه از جانب ناسا در جريان است و Nibiru كه در حال نزديك شدن است مي تواند در نور گسترده روز در نيم كره جنوبي ديده ديده شود. فرض شده بود كه از نيم كره شمالي هم اواخر ماه مي ديده شود اما مانند يك تاريخ بي ثبات آناني را كه منتظرش بودند معطل نمود.
ديگران در وب در مورد تراز انقلاب زمستاني خورشيد با مركز راه شيري گيج شدند و خاطر نشان نمودند كه خورشيد در حال حاضر در حال سقوط در مركز راه شيري بوده و زمين را نيز با خود به آنجا مي كشد. اينها نتيجه هاي پيش بيني شده اند؟ محور قطبي زمين منتقل خواهد شد. بيشتر چيزهايي كه براي 2012 ادعا مي شود بسته به آرزوها، شبه علم هاي احمقانه افراطي، غفلت از ستاره شناسي و يك سطح از پارانويا(بدگماني شديد) از بدي شب مرگ حيات است.
بنابراين ممكن است به هر حال مايا نسبت به ما حق داشتند. ساعت حركت مي كند و اين پايان جهان است آنگونه كه ما آن را مي شناسيم.