تنها در 18000 سال پیش ، بخش شمالی ایالات متحده و سرزمینهای دیگری در همینعرضهای جغرافیایی پوشیده از یخ بوده است . شواهد اثباتی این واقعه را هنوز می توان در قسمتهایی از ایالت مینه سوتا دید.به نظر برخی ناظران، سرمای شدید این دورانها ناشی از وقوع رخدادهای فاجعه بار، از قبیل برخورد یک سیارک ، شهاب سنگ،یا ستاره دنباله دار غول پیکر با زمین، و در نتیجه برخاستن غباری عظیم بوده که مانع رسیدن گرمای خورشید به زمین شده است برخی دیگر بر این عقیده اند که منشأ دورانهای یخبندان اثری آمیخته از چند تغییر در حرکت زمین بوده است . در اینجا می خواهیم یک سناریوی ممکن را در این باره ارئه دهیم.
در بحث مربوط به حرکت تقدیمی زمان به این نتیجه رسیدیم که کجی محور زمین همیشه5ر23 درجه است. این نتیجه گیری درست نیست، زیرا در هر دوره بسیار طولانی 41000 ساله،کجی محور زمین به اندازۀ 4 درجه تغییر می کند. هرگاه این کجی بیشتر از 5ر23 درجه شود،تغییرات فصلی شدید تر می شوند، یعنی سیر ظاهری خورشید در تابستان ما، در شمال دورترو در زمستان ما در جنوب دورتر می شود. چنین تغییر مشخصی در کجی محور زمین به پایینتررفتن دما می انجامد و لایه ضخیمتری از یخ در نواحی قطبی را تشکیل می دهد. این روندافزایش بیش از حد لایه های یخی معمولاً با افزایش آب شدن یخ در تابستان جبران می شود.،اما عامل دیگری است که گاه گاه با بیشتر کج شدن محور زمین مصادف می شود.
همچنین، زمین در یک دوره 100000 ساله دستخوش تغییراتی در خروج از مرکزیت مدارخود می شود و این امر به تغییر زیادتری در فاصله مابین خورشید و زمین می انجامد.
اکنون فرض می کنیم که سه حالت در این زمان صورت می گیرد: (1) قطب شمال براثر کج شدن از خورشید دور می شود، یعنی در شمال زمستان باشد؛ (2) به علت افزایش خروج از مرکز و حرکت تقدیمی زمین، فاصلۀ آن از خورشید دورتر از فاصلۀ صدها هزار سال پیش شود؛ (3) به علت دورتر شدن از خورشید، حرکت زمین در مدار خود کندتر، و بنابراین زمستانش طولانی تر شود. ترکیب همۀ این عوامل موجب ضخیمتر شدن یخی می شود که پس از ذوب شدن مقداری از آن در تابستان کوتاه بعد باقی می ماند.افزایش کلی در لایه های یخ می تواند عصر یخبندان جدیدی را بوجود آورد. این نظریه طرفداران بسیاری دارد، اما کسان دیگری هم هستند که در این باره تردید می کنند و مدعی اند که اثر کلی این تغییرات برای ایجاد عصر یخبندان کافی نیست.