مطالب علمی

اسطرلاب های مهم و متداول

اگر اسطرلابی دارای 90 مقنطره باشد و بین هر دو خط عدد مربوط بدانثبت گردد، اسطرلاب تمام ( کامل ) است. ولی چنانچه اسطرلاب کوچک بوده و گنجایش 90مقنطره را نداشته باشد، تعداد مقنطره ها را 45 ،30 و یا 15 اختیار می کنند و آنهارا به ترتیب "اسطرلاب نصف" " اسطرلاب ثلث" و یا "اسطرلاب سدس "  می خوانند.ولی هیچ گاه مقنطرات را به پنج تقسیم نمی کنند و هر نوعی که باشد، تقسیمات آنمطابق با درجات بروج خواهد بود.

اقسام اسطرلاب، بسیار است و این مختصر گنجایش شرح انواع آن راندارد.

علائم حک شده بر پشت اسطرلاب

چون محل ثبت کواکب به اندازه کافی وسیع نیست  تا بتوان نام همۀ آنها و وجوه و مثلثات را در آن گنجانید، به ناچار هر کوکبی با علامت خاص رومی، روی اسطرلاب ها نشان داده می شود.

بایستی خاطر نشان کرد که هندیان، اولین حرف از نام هندی هر ستارهرا به عنوان علامت مشخصه همان ستاره قرار داده اند.

طریقۀ یافتن ارتفاع به وسیلۀ اسطرلاب

نخست رو به آفتاب می ایستیم و حلقۀ آویزۀ اسطرلاب را با دست راستخود چنان نگاه می داریم  که اسطرلاب به حالت آزاد و معلق در فضا قرار گیرد، سپسربع ارتفاع را به طرف خورشید می گیریم و عضاده را آنقدر به طرف بالا و پایین میگردانیم تا سوراخ دیدگانی لبنه اي  پایینی و سوراخ لبنه ای که در بالا و به سمت خورشید است، در یک راستا فرا می گیرند و مابتوانیم شعاع بصری آفتاب را از هر سوراخ هر دو لبنه مشاهده کنیم ( یعنی سوراخها وخورشید را در امتداد یک خط مستقیم ببینیم). و در این موقع عضاده را ثابت، و به مری عضاده نگاه می کنیم؛ درجۀ مقابل مری عضاده، معرف ارتفاع خورشید در آن ساعت است.

در صورتی که زمان تعیین ارتفاع، قبل از ظهر ( زوال آفتاب ) باشدارتفاع شرقی و اگر بعد از ظهر باشد ارتفاع غربی است. عمدۀ ستارگانی که می توان ارتفاع آنها را با این روش اندازه گرفت، چهل عدد و به شرح زیر هستند:

1.عین الثور، 2. عیوق 3. یدالجوزاءالیمنی، 4. رجل الجوزاء الیمنی ،5. شعرای یمانی، 6. شعرای شامی ، 7. رأس التوأم المؤخر ، 8. . رأس التوأم المقدم،9. قلب الاسد ، 10. فرد ، 11. صرفه ، 12. سماک رامح ، 13. سماک اعزل ، 14.نیرالفکه ، 15. قلب العقرب ، 16. نسر واقع، 17. نسر طایر، 18. رأس الحوا ، 19. ردف، 20. کف الخصیب ، 21. قرن الثور، 22. یدالجوزاء الیسری ، 23. ظهرالاسد، 24. سهیل،25. جناح الغراب، 26. فم الحوت ، 27. ذنب قیطس شمالی، 28. آخر النهر، 29. دنبالدلفین، 30. عنق الحیه ، 31. منقار الدجاجه ، 32. مرفق الثریا، 33. رأس الغول ،34. سرة الفرس ، 35. جناح الرس ، 36. منکب الفرس ،37. متن الفرس ، 38. بطنالحوت ، 39. رجل المسلسله ، 40. ناطح.

تعیین ارتفاع طول خورشید از طول سایۀ شخص و برعکس ، یافتن سایه ازارتفاع

زمانی که ارتفاع آفتاب به دست آمد ، برای پیدا کردن  طول سایۀ شخص باید به مری عضاده در ربع سایه نگاه کنیم؛ درجات آن ، معادل طول سایۀ شخص در همان ساعتی است که ارتفاع خورشید راتعیین نموده ایم.

اگر طول سایۀ شخص را بدانیم و آن را در درجات ربع ظل معین نماییم ومری عضاده را روی همان درجه تنظیم کنیم ، مری بالایی عضاده در ربع دایرۀ ارتفاع ،درجات ارتفاع آفتاب را در آن ساعت نشان می دهد.

توضیح: درجات ارتفاع از محل تقاطع خط مشرق- مغرب(در مغرب) با محیط دایره ، شروع می شود و به طرف کرسی پیش می رود  تا به 90 درجه برسد. درجات سایه نیز، از محل تقاطع قطری که از وسط کرسی می گذرد (در ربع اولظل ) آغاز می شود و تا 90 درجه امتداد می یابد.

تعیین طالع از ارتفاع آفتاب

روی اسطرلاب را در برابر خود نگه می داریم و یکی از صفیحه ها را که عرض آن مطابق یا نزدیک با عرض محل باشد ، در زیر عنکبوت قرار می دهیم. در مقنطرهای آن صفحه، مقنطره ای را که مطابق یا نزدیک با ارتفاع آفتاب باشد (ارتفاع آفتابرا قبلاً به دست آورده ایم) پیدا می کنیم ( البته اگر ارتفاع شرقی باشد در مقنطرات شرقی و اگر غربی باشد در مقنطرات غربی نظر می افکنیم.) و محل آن را علامت میگذاریم. چنانچه اسطرلاب تمام باشد ، درجۀ ارتفاع آفتاب را دقیقاً نشان می دهدولیاگر از انواع نصف ، ثلث و یا سدس انتخاب شود ، ممکن است درجۀ ارتفاع آفتاب میان دوخط افتد که در این صورت باید با تخمین محل آن را بیابیم و علامتگذاری کنیم. سپس بااستفاده از تقویم ، برج و درجۀ آفتاب را در آن زمان استخراج و روی منطقة البروجصفحۀ عنکبوت ، برج ودرجۀ آن را پیدا می نماییم ( اگر اسطرلاب کامل نباشد، مانندروشی که ذکر آن رفت، با استفاده از دستور بین دو خط ، محل آن را تعیین وعلامتگذاری می کنیم.) حال درجۀ بدست آمده را روی مقنطره ارتفاع خورشید- شرقی یاغربی که قبلاً یافته ایم – قرار می دهیم. پس از آن بهافق مشرق توجه می کنیم؛ برج و درجه ای که در افق مشاهده می شود ، همان " طالع" است ( در این حالت نیز اگر افق مشرق درست روی خطی از درجات قرار نگیرد، طبقهمان قاعدۀ تخمین بین دو خط عمل می نماییم).

مثال: اگر ارتفاع شمس، 20 درجه و اسطرلاب از نوع سدسی  باشد ارتفاع ، بین مقنطره های 18 و 24 خواهد بودو اختلاف میان 20 و 18 درجه ، یک سوم فاصلۀ دو مقنطره است. بنابراین ، با تخمین محل20 درجه را بین مقنطرات 18 و 24 تعیین می کنیم. در مورد افق مشرق هم چنانچه افق،روی یکی از خطوط تقسیم درجات نباشد فاصلۀ بین دو خط را بتخمین تعیین و برعدد خطدرجۀ قبلی اضافه می نماییم تا بدین ترتیب درجۀ طالع به دست آید.

اندازه گیری ساعات سپری شده از روز

وقتی که درجۀ طالع روی افق مشرق باشد، محل مری سر جدی را روی حجره علامت می گذاریم. آنگاه عنکبوت را بر خلاف توالی بروج می چرخانیم  تا نشانۀ درجۀ آفتاب که قبلاً علامت گذارده بودیم – به افق مشرق برسد. درجات بین مری و علامت اول از اجزای حجره، معادل " دایره " است. ( مفهوم دایر، عبارت ازساعات  سپری شده از روز است ضرب در 15درجه).هر 15 درجه از مجوع درجات بدست آمده را معادل یک ساعت محسوب می داریم و کسر15 درجه را برای هر درجه، چهار دقیقه اختیار می نماییم، آنگاه مجموع ساعات و دقایقرا حساب می کنیم. این مقدار، مساوی مدت زمانی است که از طلوع آفتاب گذشته است.

 تعیین طالع و ارتفاعآفتاب، با دانستن ساعات سپری شده از روز

چنانچه عدد ساعتهای گذشته از روز را در 15، و تعداد دقایق را در 4ضرب کنیم،حاصل جمع این دو مقدار،"دایر" را نشان می دهد. درجۀ آفتابرا بر افق مشرق قرار می دهیم و محل مری را روی حجره علامت می گذاریم، از این محلبه طرف راست (به سوی وسط السماء و مغرب) تعداد درجه های دایر را به درجات قبلیاضافه می کنیم و علامت می گذاریم. بعد عنکبوت را می چرخانیم تا مری به علامت جدیدبرسد، حال هرچه را که افق مشرق روی دایره البروج نشان دهد، برج و درجۀ طالع خواهدبود. در این وضع، درجۀ آفتاب روی هر مقنطره ای (شرقی یا غربی) که قرار گیرد، عددمربوط به آن ارتفاع (شرقی یا غربی) شمس را نشان  می دهد.

به دست آوردن طالع در شب

اگر ساعات گذشته از شب را داشته باشیم، عدد آن را در 15،ضرب میکنیم تا دایر به دست آید. آنگاه نظیر درجۀ آفتاب را روی افق مشرق قرار می دهیم(چون در شب از خورشید خبری نیست نظیر درجۀ آفتاب در شب، به جای درجۀ آن در روزاست.) از جایی که مری در حجره نشان می دهد، از چپ به راست- معادل درجات دایر-جلومی رویم و مری را در همانجا مستقر می کنیم؛ هر برج و درجه ای را که افق شرقیبر     دایره البروج معین سازد، طالع است.

تعیین ارتفاع کواکب  ثابت

اسطرلاب را با دست راست ، به حالت آویزان و ربع ارتفاع را به سمت ستارۀمورد نظر نگاه ی داریم ( در صورتی که نام ستاره در صفحۀ عنکبوت موجود باشد.) سپسعضاده را آنقدر به طرف بالا و پایین تغییر مکان می دهیم تا آنکه سوراخ دو لبنه(بالایی و پایینی) و ستاره را در یک امتداد ببینیم. در این حالت مری عضاده ،  ارتفاع ستاره را نشان می دهد. چنانچه ستاره درشرق نصف النهار باشد، ارتفاع شرقی و اگر در غرب نصف النهار باشد، ارتفاع غربی است.

یافتن طالع ستاره از روی ارتفاع آن

مری ستاره ای را که ارتفاعش را به دست آورده ایم، بر مقنطراتارتفاع (شرقی یا غربی) آن قرار می دهیم. هر برج و درجه ای را که افق مشرق نشاندهد، معرف طالع آن ستاره است و درجۀ آفتاب ، ساعت معوج آن ساعت خواهد بود.

تعیین ساعات گذشته از شب، به وسیلۀ ستارگان

وقتی که درجۀ طالع معین شد، جای مری را روی حجره علامت می گذاریم وعنکبوت را در جهت مخالف  می گردانیم تانظیر درجۀ آفتاب بر افق مشرق منطبق شود، سپس اندازۀ تغییر مکان مری بر حجره راتبدیل به ساعت می کنیم تا مدت سپری شدۀ شب معلوم گردد.

روش تعیین وقت طلوع و غروب ستاره

سر مری ستاره را روی افق مشرق قرار می دهیم، اگر درجۀ آفتاب را درمقنطرات بالای افق باشد، طلوع ستاره در روز است. محل مری را بر حجره علامت میگذاریم و عنکبوت را در جهت مخالف می گردانیم تا درجۀ آفتاب به افق مشرق برسد. سپسمجموع درجات طی شده به وسیلۀ مری را به ساعت تبدیل می کنیم تا زمان طلوع ستارۀمزبور به دست آید. اگر درجۀ آفتاب در مقنطرات زیر افق باشد، طلوع ستاره در شب است.در این حالت نیز محل مری را روی حجره علامتگذاری می کنیم و عنکبوت را در خلاف جهتمی چرخانیم تا نظیر درجۀ آفتاب به افق مشرق برسد. آنگاه مجموع درجاتی که مری رویحجره تغییر مکان داده است را به ساعت تبدیل می نماییم تا زمان طلوع ستاره معلومشود. حال اگر تعیین ساعت غروب ستاره در نظر باشد، به جای آنکه از افق مشرق آغازکنیم، از افق مغرب شروع خواهیم کرد و مطابق قاعدۀ فوق عمل می کنیم تا زمان غروبستارۀ مورد نظر به دست آید.

تعیین بروج و درجات دوازده خانۀ طالع

درجۀ طالع را روی افق مشرق قرار می دهیم و درجۀ سابع ، یا غارب، رادر افق مغرب می خوانیم. خط نصف النهار، برج و درجۀ وسط السماء  را – کهمربوط به خانۀ دهم از طالع است- نشان می دهد. حال اگر وتد قایم باشد، برج ودرجه رادر خانۀ دهم قرار می دهیم و چنانچه وتد مایل باشد، آنها را در خانۀ یازدهم مینویسیم و این برج ودرجۀ عاشر خواهد بود. برج غارب، هفتم از برج طالع است و این دو،از لحاظ درجه و دقیقه برابراند.به همین ترتیب کلیۀ خانه هایی هم که دو به دو مقابلیکدیگر قرار دارند، از لحاظ درجه و دقیقه مساوی هستند.

پس از به دست آمدن اوتاد، عنکبوت را به قدر دو ساعت – ازساعت معوجه – بر خلاف جهت بروج           می گردانیم تا اینکه طالع در مقابل خط اول ازساعت یازدهم واقع شود. در این صورت نصف النهار ، برج ودرجۀ خانۀ نهم را نشان میدهد؛ نظیر آن، خانۀ سوم است که از نظر درجه برابر آن می باشد.

در مرحلۀ بعد، مجدداً عنکبوت را در همان جهت خلاف و به قدر دو ساعتمعوج می چرخانیم تا زمانی که طالع در برابر خط اول از ساعت نهم قرار گیرد؛ خط نصفالنهار، برج ودرجۀ خانۀ هشتم را نشان خواهد داد. نظیر آن هم برج و درجۀ خانۀ دوماست. حال درجۀ نظیر طالع را مقابل خط اول از ساعت سوم در نظر می گیریم، خط نصف النهار زیر افق، برجو درجات خانۀ یازدهم را می نمایاند، که نظیرش برج و درجۀ خانۀ پنجم است. بالاخره،درجۀ نظیر طالع را بر خط اول از ساعت پنجم قرار می دهیم؛ در این حالت نصف النهار،برج و درجۀ خانۀ دوازدهم را نشان می دهد که نظیر آن برج و درجۀ خانۀ ششم است.

در صورتی که وتد دیگری معلوم باشد، چگونه طالع ازآن بدست می آید؟

اگر وتد معلوم، غارب باشد آن را بر افق مغرب قرار می دهیم و اگردرجه وسط السماست، آن را روی خط وسط السماء و به طرف کرسی می گذاریم و اگر درجهوتدالارض است، آن را بر خط وتدالارض (در زیر افق) قرار می دهیم و در هر صورت افق مشرق، برج و درجۀ طالع را تعیین می نماید.




 

نظرات کاربران

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.