جهان های موازی (1)
اثبات جهان های موازی که اساساً متمایز از جهان ما هستند ممکن است هنوز خارج از محدوده علوم قرار داشته باشد. در دهه گذشته کیهان شناسان علاقه مند یک ادعای فوق العاده داشتند: آن این است که ما پیرامون خودمان جهان هایی در حال انبساط را می بینیم که تنها یک جهان نیست، بلکه میلیاردها جهان دیگر نیز بیرون آن وجود دارد. آنجا یک جهان نیست بلکه چند جهان وجود دارد. در مقالات مجله ساینتیفیک امریکن و کتاب های علمی نظیر آخرین کتاب برایان گرینز که حقیقت پنهان نام دارد، در مورد انقلاب کپرنیکی صحبت شده است. در این دیدگاه، نه تنها سیاره ما یکی از چند سیاره است، بلکه حتی کل جهان ما در مقیاس کیهانی ناچیز است. جهان ما فقط یکی از بی شمار جهانی است که هر کدام مسایل مربوط به خودش را دارد.
کلمه جهان های چندگانه معانی متفاوتی دارد. ستاره شناسان می توانند تا فاصله حدود 42 میلیارد سال نوری, افق مرئی کیهان ما را ببینند. ما هیچ دلیلی نداریم که انتظار داشته باشیم جهان ما در این فاصله تمام شود. در ورای آن چیزی که می بینیم, دنیا های دیگری, حتی تعداد بی نهایت دنیا مثل دنیایی که ما می بینیم ممکن است وجود داشته باشد. هر یک از آنها توزیع متفاوتی از ماده دارند اما در تمام آنها قوانین فیزیک یکسانی به کار می رود. امروزه تمام کیهان شناسان(از جمله نویسنده) این نوع از چند جهانی را قبول دارند که مکستگ مارک آن را "تراز یک" می نامد. هنوز بعضی از افراد پا را فراتر می گذارند، آنها به طور کامل انواع مختلف جهان ها با فیزیک های متفاوت با پیشینه های متفاوت و شاید تعداد متفاوتی از ابعاد فضایی را پیشنهاد می کنند. بیشتر این جهان ها قابل زیست نیستند اگر چه بعضی ها هم قابل زیست می باشند. طرفدار اصلی جهان های چندگانه "تراز دو" الکساندر ولینکن می باشد. کسی که تصویر تاثیر گذاری از یک مجموعه از جهان ها با بی نهایت کهکشان، بی نهایت سیاره و بی نهایت مردم با نام های شما که همین حالا دارند این مقاله را می خوانند را انگاشته است
چه چیز فراتر از جهان ما قرار می گیرد؟
وقتی ستاره شناسان به جهان نگاه می کنند، آنها به فاصله ای به دوری حدود 42 میلیارد سال نوری نگاه می کنند، افق کیهان ما، که نشان می دهد که از زمان مهبانگ نور چه میزان قادر بوده که در فضا سیر کند
(به همین ترتیب می توان گفت که اندازۀ جهان چه میزان قادر بوده که از آن زمان تا به حال توسعه یافته باشد). با فرض اینکه فضا دقیقاً آنجا به پایان نمی رسد و ممکن است به شکل نامحدودی بزرگ باشد، کیهانشناسان حدسهای هوشمندانه ای در مورد اینکه باقیمانده فضا چگونه می باشد می زنند.
چند جهان تراز اول: باور کردنی
سر راست ترین فرض این است که حجم ما از فضا یک نمایش نمونه از کل فضا می باشد. غریبهای دوردست حجمهای متفاوتی از فضا را می بینند، اما تمام این حجمها علی رغم توزیع متفاوت جرم در آنها اساساً مشابه هم می باشند. این مناطق در کنار هم، چه آنهایی که دیده می شوند چه آنهایی که دیده نمی شوند، یک گونۀ اساسی چندجهان را شکل می دهند.
چند جهان تراز دوم: سوال برانگیز
تعداد زیادی از کیهانشناسان پا فراتر گذاشته و فکر می کنند که، به اندازۀ کافی دور از ما، چیزها کاملاً با آنچه ما میبینیم متفاوت می باشند. محیط ما ممکن است یکی از چندین حبابی باشد که در یک پس زمینۀ خالی دیگر شناور هستند.قوانین فیزیک میتوانند از یک حباب به حباب دیگر تغییر کنند، که این منجر به یک تنوع تقریباً باورنکردنی از پیامدها می شود. دیدن حبابهای دیگر حتی ممکن است در اساس غیر ممکن باشد. نویسنده و سایر شکاکان، در مورد وجود این نوع از چندجهان شک دارند.
از زمان های باستان در بسیاری از فرهنگ ها ادعا هایی شده است. آنچه جدید است اثبات علمی بودن این نظریه با تمام استحکام ریاضیات و آزمایش پذیری تجربی اش است. نویسنده به شدت در مورد این ادعا شکاک هست. نویسنده به اینکه وجود دیگر جهان ها اثبات شده یا خواهد شد اعتقادی ندارد. هواداران جهان های چندگانه همانطور که فهم ما را از واقعیات فیزیکی بالا می برند، علم را به طور نا محسوس بازنویسی می کنند.
آن سوی افق
آن افرادی که پشت مفهوم وسیع از جهان های چندگانه ایستاده اند نظرات بسیاری در مورد اینکه چگونه ازدیاد جهان های چندگانه احتمالاً بیشتر شده و در کجا به سکون می رسند، دارند. ممکن است که آنها در فضایی بسیار دورتر از فضای ما باشند. درست مثل تصویری که طرح تورم ازدیاد بی نظم از آلن اچ گوث، آندری لیند و دیگران نشان می دهد(به کتاب جهان خودساز متورم شونده توسط آندری لیند،مجله ساینتیفیک امریکن، نوامبر 1994 مراجعه فرمایید)طبق آنچه که در مدل جهان های چندگانه متناوب پاول جی.اشتاینهارد و نیل توروک ارائه شد(به افسانه آغاز زمان اثر گابریل ونزیانو، مجله ساینتیفیک امریکن ، می 2004 مراجعه فرمایید) ممکن است که آنها در دوره های مختلف زمانی وجود داشته اند. با همکاری دیوید دوتچ(به فیزیک کوانتوم سفر در زمان اثر دیوید دوتچ و مایکل لاک وود، مجله ساینتیفیک امریکن ، مارچ 1994 مراجعه فرمایید)ممکن است که آنها در همین فضای ما ولی در شاخه دیگری، تابع موج کوانتوم باشند. با پیشنهاد تگمارک و دنیس سیاما(به جهان های موازی اثر مکس تگمارک، مجله ساینتیفیک امریکن ، می 2003 مراجعه فرمایید) ممکن است که آنها مکان خاصی نداشته باشند و کاملاً از فضا-زمان ما جدا باشند.
از میان این راه ها، مورد قبول ترین آنها تورم بی نظم است و من بر روی این نظریه تمرکز خواهم کرد. با این حال اکثر نظراتم به دیگر نظریه ها نیز مربوط می شوند. این ایده این است که فضا یک فضای خالی است که تا بی نهایت در حال گسترش است. که در آن تاثیرات کوانتوم مدام جهان های تازه را مثل حباب متولد می کنند. مفهوم تورم به دهه 1980 بر می گردد، و فیزیک دانان بر اساس قابل فهم ترین نظریات طبیعت آن را شرح داده اند که آن نظریه ریسمان است. نظریه ریسمان باعث می شود که حباب ها با هم متفاوت باشند. در عمل، هر کدامشان زندگی را نه تنها با توزیع تصادفی مواد بلکه با انواع تصادفی مواد آغاز می کنند. جهان ما از ذراتی چون الکترون و کوارک تشکیل شده است که با نیرو هایی چون الکترومغناطیس با هم در اندرکنش هستند. دیگر جهان ها ممکن است ذرات و نیروهای کاملاً متفاوتی داشته باشند که یعنی: قوانین متفاوت فیزیک برای مناطق مختلف. مجموعه کامل قوانین فیزیک مناطق به عنوان یک چشم انداز شناخته می شوند. در برخی از تفاسیر نظریه ریسمان چشم انداز بسیار وسیع است،که این موضوع تنوع زیادی از جهان ها را اثبات می کند.
بسیاری از فیزیکدانان که در مورد جهان های چندگانه سخن می رانند، به خصوص هواداران نظریه ریسمان به خودی خود به نظریه جهان های موازی اهمیتی نمی دهند. به نظر آنها اعتراضها به جهان های چندگانه به عنوان یک مفهوم بی اهمیت است. نظریاتشان بر پایه پیوستگی درونی به وجود می آیند و می میرند، آرزو داریم که روزی آزمایشات آزمایشگاهی را داشته باشیم.آنها برای نظریاتشان وجود جهان های چندگانه را فرض می کنند بدون اینکه نگرانی در مورد نتایج آن داشته باشند که نگرانی اصلی کیهان شناسان است.
برای یک کیهان شناس، مشکل اصلی با نظریات جهان های چندگانه وجود افق کیهانی است.افق حد اکثر میزان دید ماست چرا که سیگنال ها یی که خارج این افق بوده و به سمت ما با سرعت نور سیر می کنند(که پایان پذیر است) از آغاز جهان تا حال زمان کافی نداشته اند که به مابرسند.
تمام جهان های موازی خارج از افق ما قرار دارند و فراتر از توانایی ما برای دیدن آنها چه حالا چه هر وقت دیگری می باشند، و این مساله هیچ ربطی به چگونگی پیشرفت تکنولوژی ندارد. در حقیقت آنها خیلی دورتر از آن هستند که هیچگونه تاثیری بر جهان ما داشته باشند. این نشان می دهد که چرا هیچ گونه از ادعاهای علاقمندان چند جهانی نمی تواند به اثبات برسد.
طرفداران چند جهانی به ما می گویند که ما می توانیم در معنای وسیع آنچه را که 1000 بار یا بار یا بار دورتر از افق کیهان ما یا در فاصله ی بی نهایتی ما قرار دارند تماماً با داده هایی که ما درون افق خود بدست می آوریم، توضیح دهیم. این یک برون یابی از یک نوع غیر عادی است. ممکن است که جهان در یک مقیاس خیلی بزرگترقرار داشته باشد و هیچ نوع بی نهایتی خارج آن نباشد. ممکن است تمام ماده جهان جایی به پایان برسد، و بعد از آن برای همیشه خلاء می باشد ممکن است فضا و زمان در یک نقطه تکینگی که جهان را پیوسته نگاه می دارد، به پایان برسند. ما نمی دانیم چه چیزی دقیقاً اتفاق می افتد، برای اینکه ما هیچ اطلاعی از این مناطق نداریم و نخواهیم داشت.