به شدت متقارن و تهی، جهان 5 بعدی آنتی دو سیتر خیلی کم شبیه جهان چهار بعدی پر از ماده و پرتو و معما های خصمانه ما است. حتی اگر جهان خود را به جهانی که پرتوها و مواد به طور منظم پخش شده است به جهان آنتی دوسیتر نمی رسیم بلکه به جهان فریدمان رابرتسون- والکر می رسیم. اکثر کیهان شناسان امروزه بر این عقیده اند که کیهان ما نمومه ای از جهان FRW ایت. جهانی نامتناهی، بی مرز و تا ابد هم به انبساطش ادامه می دهد.
آیا چنین جهانی با قوانین و حدود هولوگرافیم همنوایی می کند؟ بحث سوسکیند که در مورد فروپاشی به سمت سیاه چاله نیز کمکی به این موضوع نمی کند. در واقع مرزهای استنباط شده از سیاه چاله ها می بایست در یک جهان در حال انبساط و منظم شکسته شوند.آنتروپی یک محدوده پر از ماده و پرتو کاملا با ظرفیت آن برابر است. بنابراین اگر یک محدوده بزرگ به میزان کافی بزرگ باشد مرزهای هولوگرافیک را خواهد شکست.
در سال 1999، رافائل بوسو که در دانشگاه استفورد مشغول شد. یک مرز هولوگرافیک متعادل ارائه داد که حتی در مواردی مورد عمل قرار می گرفت که قبلاً می گفتند مرزی نمی تواند وجود داشته باشد. فرمول بوسو با هر گونه سطح مناسب 2 بعدی می تواند شروع شود. می تواند هم مثل یک کره بسته و هم می توان مثل یک ورقه کاغذ باز باشد. یک نفر می تواند تصور کند یک انفجار کوچک نور به طور همزمان و عمودی از تمامی جهات یک سمت سطح بتابد. تنها نیاز این مثال این است که پرتوهای نور خیالی برای شروع با هم تقارب خطی داشته باشند. برای مثال نور گسیل شده از درون سطح یک پوسته کروی، این نیاز را ارضا می کند. سپس این فرد می تواند فرض کند که آنتروپی ماده و پرتوهای این نورهای خیالی از جایی که شروع شده جابه جا شوند. بوسو تخمین زد که این آنتروپی نمی تواند از آنتروپی ارائه شده در سطح اول-یک چهارم محدوده آن که در مناطق پلانک اندازه گرفته شده است- بیشتر شود. این یک روش دیگر برای محاسبه آنتروپی محاسبه شده در مرزهای هولوگرافیک است. مرزهای بوسو به آنتروپی یک منطقه در یک لحظه اشاره نمی کند بلکه به مجموع آنتروپی ها در چندین دفعه اشاره می کند آنهایی که توسط انفجار نور از سطح روشن می شوند.
مرز بوسو دیگر مرزهای آنتروپی ها را در حالی دسته بندی می کنند که از محدودیت هایشان دوری می کنند. هم مرزهای آنتروپی کیهانی و هم شکلهای مرزهای هولوگرافیک هوف ساسکیند را می توان از نظریه بوسو درک کرد چرا که هر سیستم ایزوله ای که به سرعت نمو نمی کند و آنهایی که میدان گرانشیشان آنقدر قوی نیست. وقتی که این شرایط از حد خود تجاوز می کنند- با توجه به فروپاشی کره مواد در داخل سیاه چاله- آن مرزها بالاخره فرو می ریزند در حالی که مرزهای بوسو محکم بر سر جای خود می مانند.بوسو همچنین نشان داد که از استراتژی وی می توان برای مشخص کردن سطوح دو بعدی که هولوگرام های جهان می تواند بنا شود استفاده کرد.
دو جهان از دو بعد مختلف که از قوانین غیر متجانس فیزیک طبعیت می کند توسط قوانین هولوگرافیک کاملاً یکسان هستند. نظریه پردازان این برهان را از نظر ریاضی برای نوع خاصی از جهان پنج بعدی (آنتی دوسیتر) و مرزهای چهاربعدی اش ارائه کرده اند.در نتیجه جهان پنج بعدی بر روی سطح چهاربعدی و محیطش ثبت می شود. قوانین نظریه ابر ریسمان برای فضا و زمان پنج بعدی نوشته شده است ولی یک نظریه به اصطلاح نظریه میادین نگاشته شده در هولوگرام های چهار بعدی قرار دارند. یک سیاه چاله در فضازمان 5 بعدی برابر با یک تابش داغ در هولوگرام است. برای مثال، چاله و تابش آنتروپی یکسانی دارند با اینکه منشا فیزیکی آنتروپی برای چنین مواردی متفاوت است. با این حال این دو توصیف از جهان کاملاً نامحتمل به نظر می رسد، هیچ آزمایشی فرق بین این دو را نمی تواند حتی از نظر قوانین علمی مشخص کند.
پیشگویان انقلاب
محققان مرزهای آنتروپی دیگری نیز ارائه داده اند. ازدیاد انواع اشکال هولوگرافیکی این موضوع را واضح می سازد که این مسئله هنوز به حد قوانین فیزیکی نرسیده است. ولی روش های تفکر هولوگرافیکی هنوز کاملاً درک نشده است. ولی به نظر می رسد که این نظریه قصد ماندن دارد. و با این جریان این باور پایه ای که تا 50 سال پایدار مانده است که نظریه میدان زبان عمده فیزیک است بایستی کناره گیری کند. میدان هایی مثل میادین الکترومغناطیسی به طور مداوم از نقطه ای به نقطه دیگر تغییر می کنند و در نتیجه بینهایت درجه آزادی را توصیف می کند. نظریه ابر ریسمان نیز بی نهایت درجه آزادی دارد. هولوگرافی تعداد درجات آزادی را که می توانند در یک سطح محدود در تعدادی متناهی ارائه شوند را محدود می کند؛ نظریه میدان با این بی نهایت بودنش نمی تواند داستان نهایی باشد. بعلاوه، حتی اگر بی نهایتی را از رمیدن بازداریم، وابستگی سحرآمیز بر روی محدوده سطح بایستی یه شکلی تطبیق یابد.
درک و احساس درونی ما که جهان سه بعدیست ممکن است یک توهم غیر طبیعی باشد
مرور کلی جهان به صورت یک هولوگرام
یک نظریۀ حیرت انگیز به نام اصل هولوگرافیک می گوید جهان مانند یک هولوگرام است: فقط به صورت یک حقۀ نور اجازه می دهد یک تصویر سه بعدی کامل بر روی یک قسمت مسطح فیلم ضبط شود. جهان سه بعدی ظاهری ما می تواند به طور کامل معادل میدانهای کوانتومی و قانونهای فیزیکی "نقاشی شده" بر روی یک سطح وسیع دور باشد.
-فیزیک سیاهچاله ها- تمرکزهای خیلی چگال ماده- نکته ای را بدست می دهند که اصل ممکن است درست باشد. مطالعه های سیاهچاله ها نشان می دهد که هرچند عقل سلیم را به مبارزه می طلبد، بیشینۀ آنتروپی یا محتوای اطلاعات هر منطقه از فضا با حجم آن تعریف نمی شود بلکه با مساحت سطح آن تعریف می شود.
فیزیکدانها امیدوار هستند که این یافتۀ هیجان انگیز یک سر نخ برای نظریۀ نهایی واقعیت باشد.